اما این شاخص چیست؟ به طور خلاصه اگر محققی تعداد n اثر علمی (مانند مقاله، کتاب و …) داشته باشد که به هر کدام از آنها حداقل n بار ارجاع شده باشد، شاخص اچ این محقق برابر است با n.
در واقع شاخص اچ، شاخصی است که هم قدرت تولید علمی یک محقق و هم تأثیر علمی او را با عدد نشان میدهد. به عبارت دیگر، این شاخص نتیجه تناسب بین تعداد مدارک منتشر شده و تعداد استنادهای هر مدرک است.
یک روش مشاهده شاخص اچ: هر محقق که تا کنون توانسته مقالهای چاپ کند میتواند براحتی با استفاده از گوگل اسکولار شاخص اچ خود را محاسبه کند، به این صورت که وارد سایت scholar.google.com میشوید، سپس روی گزینهی My citation کلیک نموده بعد وارد اکانت جیمیل خود میشوید. اگر قبلاً اکانت گوگل اسکولار خود را فعال کرده باشید و مقالات شما توانسته باشند در سالهای اخیر ارجاعاتی را کسب کنند، در گوشه سمت راست و بالا در جعبه Citation indices، این شاخص برای شما نمایش داده خواهد شد، در غیر این صورت یعنی اگر این اکانت را قبلا برای خود فعال نکرده باشید، میتوانید با چند کلیک ساده هم سرویس گوگل اسکولار خود را فعال کرده و هم از مزایای بی نظیر این سرویس بهرهمند شوید. البته قابل ذکر است که موسسهی تامسون رویترز (WOS) و اسکوپوس (Scopus) هم این شاخص را محاسبه میکنند و شما براحتی میتوانید با مراجعه به وبساتهای این موسسات و کمک گرفتن از صفحات وب، شاخص اچ خود و یا سایر مولفین را بیابید.
این شاخص با گذشت زمان جای خیلی از شاخصهای دیگر را در این زمینه گرفته است. هیرش نشان داد که شناسه اچ تاثیر زیادی در پیشگویی آینده افرادی دارد که بعدها نشانهای افتخار میگیرند از جمله جایزه نوبل. او نشان داد که فیزیکدانان دارای شاخص اچ 12 میتوانند دانشیار دانشگاه، با شاخص 18 میتوانند استاد تمام، با شاخص 15 تا 20 میتوانند عضو انجمن فیزیک آمریکا و با شاخص بیش از 45 میتوانند عضو آکادمی ملی علوم در آمریکا باشند.
اما بسیار جالب هست که بدانید ریاضیدانهایی در کشورمان با شاخص اچ بالای 25 داریم، در حالی که ریاضیدانهای شهیری در دنیا هستند که شاخص اچ ایشان حتی به 10 هم نمیرسد. پس میشود نتیجه گرفت که این شاخص نیز نمیتواند معرف عمق و کیفیت کارهای یک محقق باشد. نکته جالب توجه این است که بعد از بررسی مقالات ریاضیدانان با شاخص اچ بالا به این نتیجه رسیدم که این عزیزان تنها یک شاخه تخصصی در پژوهش را دنبال نمیکنند. ایشان همزمان به تحقیق در چند حوزه کاری میپردازند که به جز شاخه اصلی و مورد علاقهشان سایر موارد بسیار ساده و پرمخاطب هستند، بیشک نه تنها در ایران بلکه در تمامی کشورها، پژوهشگران به دلایل مختلف احتیاج به چاپ مقالات ISI دارند، به همین منظور به دنبال حوزههای پژوهشی بسیار ساده و زود بازده میگردند. پس اگر بنده به عنوان یک مولف در دنیای ریاضی در این حوزههای کاری سبک و پربیننده مقالاتی در مجلات مختلف (نه لزوما سطح بالا) داشته باشم، قطعا بینندگان و به دنبال آن ارجاعات به کارهایی من بالا خواهد رفت و به همین ترتیب شاخص اچ من نیز افزایش مییابد. برعکس ریاضیدانانی که شاخههایی پژوهشی بسیار سنگین (و عمیقی) را دنبال میکنند، در اکثر موارد بینندگان بسیار کمی دارند و در نتیجه شاخص اچ این بزرگان بسیار کم است.
سایر اشکالات وارد بر شاخص اچ:
• شاخص اچ نویسندگان قدیمی با توجه به قدمت و سالهای اثرهای علمیشان نسبت به نویسندگان تازه کار بسیار بالاتر است، چون در طول این سالها نویسندگان قدیمی ارجاعات بیشتری را به دست آوردهاند و این دلیل کیفیت کارهای علمی نیست. برای رفع این نقص خود هیرش شاخص ام را به شکل زیر معرفی نمود:
که scientific age عمر پژوهشی یک محقق از زمان چاپ اولین مقاله خود است، پس در این شاخص با بالاتر رفتن سابقه پژوهشی (یعنی زمان چاپ اولین مقاله) عدد کوچکتری تخصیص داده میشود.
• نادیده گرفتن مقالات پر استناد، به عنوان مثال اگر یک پژوهشگر در کل سه مقاله، یک مقاله با هزار استناد و دو مقاله دیگر هر کدام با ده استناد داشته باشد شاخص اچ این فرد برابر با سه است. برای رفع این نقص در سال 2006، L. Eggj شاخص دیگری را با عنوان شاخص جی معرفی نمود. برای دیدن جزئیات این شاخص به لینک http://en.wikipedia.org/wiki/G-index مراجعه نمائید.
• شاخص اچ به تعداد نویسندگان و ارجاع به مقالات خود اهمیت نمیدهد.
• عامل زمان در آن مشخص نیست.
• شاخص اچ توسط موسسات مختلف به صورت متفاوت گزارش داده میشود.
در پایان قابل ذکر است که علیرغم تمام مسائل، در حال حاضر در جوامع بینالمللی، این شاخص از اهمیت بالایی برخوردار بوده و نقش بسزایی در ارتقاء جایگاه و رتبه اعضای هیات علمی دانشگاهها و موسسات دارد.
نظر، پیشنهاد و یا سئوال شما در خصوص شاخص اچ چیست؟ در قسمت نظرات، با ما در میان بگذارید.