نماد سایت دکتر محمد فزونی

برای افزایش عملکرد، سرعت‌تان را کاهش دهید

فرض کنید وارد آسانسور می‌شوید و بطور غریزی بدنبال موبایل‌تان می‌گردید که احیاناً آنرا روی میز کارتان جا نگذاشته باشید. ناگهان یک اضطراب خاصی بشما دست می‌دهد که چکار باید بکنید. چه فکری خواهید کرد اگر مغزتان نتواند در چنین مواقعی بشما کمک کند؟

ما در عصر اطلاعات زندگی می‌کنیم که همیشه پنجره‌ی جدیدی در مرورگرها برای باز شدن، پاپ-آپهایی برای کلیک کردن، پست‌هایی برای لایک و عناوینی برای عکس‌العمل داریم. طبق یکی از مطالعات مرکز پژوهشی پو (Pew Research Center) 31% از افراد بالغ تقریباً همیشه آنلاین هستند. این مورد باعث می‌گردد که بخش عظیمی از افراد حس بهتر مطلع بودن درباره‌ی اخبار ملی، اطلاعات بیشتر و دقیق‌تر درباره‌ی سلامتی و تناسب اندام و سایر موارد بی‌شمار دیگر داشته باشند.

هر چقدر که تعداد افرادی که بیشتر مطلع می‌شوند، افزایش می‌‌یابد، در ظاهر با یک توسعه‌ی مثبت مواجه هستیم. با این برتری که در حال دریافت ورودی‌های بیشتری نسبت به تمام دوران زیستی بشریت هستیم، باید توقع داشته باشیم که خروجی‌‌های قوی‌تری نیز کسب نمائیم. حجم عظیم‌تری از اطلاعات که بسهولت در دسترس ماست، باید بما در ارتقاء کیفیت تصمیم‌گیری‌ها و به اشتراک‌گذاری دانش با همنوعان خود کمک شایان‌تری کرده باشد.

اما قدرت اطلاعات بیشتر محدودیت‌هایی نیز بهمراه دارد. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که انسان‌ها بیشتر از قبل احساس جدایی (از دیگران) را دارد. مشکلات فکری و روانی در میان جوانانی که بطور دائم از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، فراگیرتر از قبل شده است. مردم نه تنها احساس تنهایی، اضطراب و دلواپسی دارند، بلکه خلاقیت‌شان نیز کاهش یافته است. نمره‌ی خلاقیت تورنس (Torrance creativity scores) بطور تدریجی از دهه‌ی 90 در حال کاهش است که به عقیده‌ی بسیاری از دانشمندان این امر بدلیل افزایش زمان خیره شدن انسان‌ها به صفحات نمایش به دلیل و بهانه‌ی مصرف اطلاعات است.

بعنوان شخصی که همیشه دسترسی خود به رسانه‌های اجتماعی را زیر نظر می‌گیرد تا میل شدیدش را به خیال‌پردازی‌های روزانه و صحبت با خود افزایش دهد، بنده معتقدم که شکاف بین اطلاعات و خلاقیت بدلیل حواس‌پرتی حاصل از عدم تفکر و تعمق درونی بوجود می‌آید، یعنی بیشتر از اینکه فکر کنیم، از فکر و اندیشه گریزان هستیم. به زبان ساده‌تر، عدم تفکر باعث می‌شود که حواس‌مان بیشتر پرت شود. من عقیده دارم که آن زمان‌هایی که در راهِ رفتن به مدرسه سوت می‌زدم و می‌خواندم، زمان‌های بی‌شماری که این حوصله‌سررفتن‌ها مرا وادار به تصویرسازی و خیال‌پردازی می‌نمود و افکاری که کماکان در هنگام دوش گرفتن از مغزم ساطع می‌شود، بمن کمک می‌کرده و می‌کند تا معنی بسیاری از چیزهای زندگیم را درک کنم و همچنین منجر به خلق برجسته‌ترین ایده‌های زندگیم شده است.

از تفکر تا ایده

تفکر، فرایند برجسته‌ای از تبدیل اطلاعات به چیزی است که ارزش بیشتری دارد؛ ایده. تفکر تمرینی است که از طریق آن ما مجبور خواهیم شد تا از ورودی‌ها، کسب بینش کنیم، آنها را بطور منتقدانه‌ای ارزیابی نمائیم و سبب می‌شود که بررسی کنیم چه کارهای اشتباهی را مرتکب شده‌ایم، بنابراین دفعه‌ی بعد بتوانیم عملکرد بهتری از خود نشان دهیم. تفکر بما کمک می‌کند تا حقیقت و خیال را (در ذهن خود) مرتب نمائیم. تفکر بما در ایجاد ارتباط اطلاعات با زندگی شخصی‌مان و استفاده‌ی بهینه از آنها، کمک می‌کند. از طرفی، با ترکیب اطلاعات به روش‌هایی که از قبل آمادگی آنها را نداشتیم و وارد کردن حجم عظیم از ورودی‌های مختلف، که به هیچ وجه بوسیله‌ی تفکر، آنالیز نمی‌شوند، نه تنها سود نبرده‌ایم، بلکه مانع و سدی بزرگ برای تفکر خلاق نیز درون خودمان ایجاد کرده‌ایم.

یکی از دلایلی که کودکان نسبت به افراد بالغ، خلاق‌تر محسوب می‌شوند این است که آنها کمتر می‌دانند. آنها اطلاعات کمتری از نحوه‌ی عملکرد کل دنیا دارند که این باعث می‌شود در ذهنشان در این خصوص تصورات بیشتری نسبت به بزرگان شکل بگیرد. دقت کنید که این مورد به این معنی نیست که ما باید به جهل تن دهیم. پیام این خطوط، آگاهی بیشتر نسبت به اطلاعاتی است که بیش از حد دریافت می‌کنیم که باعث غرق کردن (نابود کردن) تفکر در ما می‌شود.

تجزیه و جذب اطلاعات، نیاز به انرژی بیشتری نسبت به دریافت و مصرف نمودن آنها دارد. جذب افکار باعث متعهد شدن ما برای تفکر می‌شود. بخصوص، در عصر اطلاعات بطور مداوم در حال مبارزه با ویژگی‌های اعتیادآور سیستم‌های بوجود آورنده‌ی دوپامین هستیم (به عقیده‌ی بسیاری از دانشمندان، لایک و نظرات مثبت کاربران نسبت به عکس‌ها و یا پست‌های ما، منجر به تولید دوپامین در مغز می‌شود که لذت عجیبی را با خود به ارمغان می‌آورد و صد البته که اعتیادآور است). براحتی حواسمان پرت می‌شود. براحتی می‌توانیم تفریح کنیم و جلوی حوصله‌-سررفتن خود را بگیریم. اینها خیلی راحت هستند؛ اما از طرفی آسیب‌زننده نیز می‌باشند؛ چرا؟ چون با این تفریحات ظاهراً سالم، بتدریج در حال از دست دادن خلاقیت خود هستیم.

کارآفرین‌ها بدانند

هر شخصی که تصمیم گرفته است که یک کارآفرین باشد و یا بشود، قطعاً کار ساده‌ای پیش‌روی خود نخواهد داشت. کارآفرین‌ها بشدت وابسته به خلاقیت هستند و خلاقیت افراد نیز متکی به این است که زمان‌ها و مکان‌های خاصی را بدور از وسایل الکترونیکی خودشان (مخصوصاً تلفن‌های هوشمند) باشند تا مغز و ذهن‌ بتواند در جهان پرسه بزند و بطور منتقدانه‌ای بیاندیشد و خلق کند. دفعه‌ی بعد که از دفتر کاری‌تان خارج شدید، یکبار امتحان کنید که موبایل‌تان را روی میز کار جا گذاشتید و ببینید که چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا جهان متوقف خواهد شد؟ قطعاً پاسخ منفی خواهد بود.

جمع‌بندی و پیام مقاله

مصرف بیش از حد اطلاعات شاید باعث افزایش هوش و دانش گسترده‌ اما سطحی بشود، ولی قطعاً خلاقیت را کاهش خواهد داد. پیام اصلی این مقاله، مراقبت از ورودی‌های ذهن جهت پرورش خلاقیت‌مان می‌باشد. کارآفرین‌ها بیشتر باید حواس‌شان به وردی‌های مغز باشد، چون آنها باید خلق کنند و چنین چیزی، زندگی متفاوتی نسبت به عوام در جامعه را می‌طلبد.

پی‌نوشت: خواندن این مقاله باعث شد که مباحث کتاب «کم عمق‌ها» را که چند سال پیش مطالعه کرده بودم بخاطر بیاورم. در کم عمق‌ها نیز نویسنده بشدت در مورد اینترنت و حجم عظیم اطلاعاتی که روزانه به مغز ما می‌ریزد، صحبت می‌کند.

منبع:

https://www.inc.com/to-speed-up-your-productivity-slow-down.html

خروج از نسخه موبایل