حماقتهای مُحرم
دیروز، 19 شهریور ماه مصادف با 10 محرم، مثل هر سال، ظهر با خانم رفتیم بیرون برای خوردن غذای ظهر عاشورا. بماند که این یک
دیروز، 19 شهریور ماه مصادف با 10 محرم، مثل هر سال، ظهر با خانم رفتیم بیرون برای خوردن غذای ظهر عاشورا. بماند که این یک
یکی از روزهای سردِ زمستانِ سال 86، در خوابگاه غرقِ در مطالعه بودم که درب اتاق باز شد. حسن بود (همسایهی اتاق بغلی) همراه با
باز هم شاهکاری دیگر از شبکهی HBO بهروی آنتن رفت و برای مدت کوتاهی جهانیان را مبهوت خودش کرد. مینی سریال چرنوبیل، که الهام گرفته
با توجه به تحقیقات بعمل آمده در سالهای اخیر، پژوهشگران در حوزهی ریاضی به این نتیجه رسیدند که ارتباطی قابل توجه بین حل جداولِ بازی
سهشنبه، 28 خرداد 1398: طبق معمول سهشنبهها با اِلی به سینما رفتیم، فیلم “شبی که ماه کامل شد” شاهکاری دیگر از نرگس آبیار عزیز. قبل
سهشنبه، 31 اردیبهشت 1398: ساعت سوم، دانشجویان کارشناسی ارشدم امتحان داشتند. به کلاس رفتم و برگهها را توزیع کردم و در کلاس قدم میزدم. هر
هرساله در تمام دانشگاههای سطح کشور و عموماً در ایام ماه رمضان، جلساتی تحت عنوان ضیافتِ اندیشه برای اساتید برگزار میگردد که هدف اصلی آن
چشمانم را باز کردم و طبق عادت همیشگی، اولین حرکت صبحگاهیام، بررسی کردن رایانامههایم (ایمیل) بود. آنتن بیسیم (وایرلس) گوشی را روشن کردم، خبری از
اخیراً با توجه به اینکه در حال ویرایش یک کتاب هستم، با افزونهای که روی نرمافزار وورد نصب میگردد و نام آن ویراستیار است، آشنا
قبل از هر چیز، از همه عزیزان بهخاطر عنوان نهچندان مرسوم و شاید تا حدودی بهدور از ادب این متن، پوزش میطلبم. زمانی که پرزیدنت